کالبدشناسی تکنیکهای بلاغی- زبانی روایتهای فکاهی مثنوی معنوی | ||
شعر پژوهی(بوستان ادب) | ||
مقاله 6، دوره 14، شماره 1 - شماره پیاپی 51، اردیبهشت 1401، صفحه 137-168 اصل مقاله (541.15 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22099/jba.2021.39768.3974 | ||
نویسنده | ||
زهرا رجبی* | ||
استادیار/ گروه زبان و ادبیات فارسی / دانشگاه اراک. | ||
چکیده | ||
کالبدشناسی تکنیکهای بلاغی- زبانی روایتهای فکاهی مثنوی معنوی زهرا رجبی* چکیده خنده همچون زبان امری اجتماعی و عموماً وابسته به گفتار، اعمال و موقعیتهای زبانی- معنایی نامتعارف و خلاف عادتی است که برای یک فرد در ارتباط با افراد، چیزها یا موقعیتهای دیگر ایجاد میشود؛ ازاینرو باید همچون دیگر پدیدههای اجتماعی و ارتباطی، آنچه به خندیدن افراد میانجامد نیز اصول و قواعد خاصی داشته باشد. آرتورآسا برگر، استاد برجسته و معاصر علوم ارتباطات، برهمین مبنا سالها در ساختار زبانشناختی- معناشناختی طنز و فکاهی مطالعه کرده و برای آن الگویی زبانی-بلاغی شامل 45 تکنیک را با عنوان «کالبدشناسی فکاهی» ارائه کرده است. ازآنجاکه تاکنون لطیفهها و حکایتهای طنز فارسی با این رویکرد بررسی نشدهاند، در پژوهش حاضر 76 روایت فکاهی موجود در مثنوی مولانا بهعنوان اثری ادبی و پر از حکایتهای طنز که صدها سال است در بین ایرانیان محبوبیت دارد، به شیوهی توصیفی- تحلیلی کالبدشکافی شده است تا ضمن معرفی دیدگاه برگر، مشخص شود مهمترین تکنیکهای زبانی- معنایی بهکاررفته در فکاهیات مثنوی کداماند و اینکه از بین چهارنوع زبانی، منطقی، هویتی و کنشی کدام دسته تکنیک بیشترین تأثیر را در ساختار زبانی-بلاغی فکاهیات مثنوی دارند. براساس نتایج، از 409 تکنیک موجود در فکاهیات مولوی، تکنیکهای منطقی، زبانی، ماهوی و کنشی بهترتیب با 146، 126، 119 و 18 مورد به کار رفته است. همچنین مشخص شد بین محتوای فکاهیهای مشابه و تکنیکهای موجود در آن ارتباط معناداری وجود دارد. واژههای کلیدی: فکاهی، آرتورآسا برگر، ساختار زبانی- بلاغی، مثنوی مولوی. * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اراک z.rajabi_id@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 25/11/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 7/4/1400 | ||
کلیدواژهها | ||
واژههای کلیدی: فکاهی؛ آرتورآسا برگر؛ ساختار زبانی- بلاغی؛ مثنوی مولوی | ||
سایر فایل های مرتبط با مقاله
|
||
مراجع | ||
اصلانی، محمدرضا. (1389). فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز (همراه با نمونههای متعدد برای مدخلها). تهران: قطره.
پارسانسب، محمد. (1386). «ساختارشناسی داستانهای طنز مثنوی». پژوهشهای ادبی، دورهی 84، شمارهی 16، صص 33-56.
پلارد، آرتور. (1378). طنز. ترجمهی سعید سعیدپور، تهران: مرکز.
حری، ابوالفضل. (1387). دربارهی طنز، رویکردهای نوین به طنز و شوخ طبعی. تهران: سورهی مهر.
حلبی، علیاصغر. (1377). طنز و شوخطبعی در ایران و جهان اسلام. تهران: بهبهانی.
ساکی، محمدرضا. (1389). «انگیزههای طنز و هزل در مثنوی». اندیشههای ادبی، دورهی 2، شمارهی 3، صص 123-152.
سلدن، رامان. (1392). راهنمای نظریه ادبی معاصر. ترجمهی عباس مخبر، تهران: طرح نو.
زرینکوب، عبدالحسین. (1388). شعر بیدروغ شعر بینقاب. تهران: علمی.
ــــــــــــــــــــــ (1368). بحر در کوزه؛ نقد و تفسیر قصهها و تمثیلات مثنوی. تهران: علمی و فرهنگی.
زمانی، کریم. (1397). شرح جامع مثنوی معنوی. ج5 و6، تهران: اطلاعات.
شفیعیکدکنی، محمدرضا. (1377). «شعر جدولی آسیبشناسی نسل خرد گریز». بخارا، دورهی 10، شمارهی 1، صص59-46.
صفوی، کورش. (1384). «پیش درآمدی بر طنز ازمنظر زبانشناسی». ماهنامه آزما، دورهی 7 ، شمارهی 36، صص 16-17.
فولادی، علیرضا. (1386). طنز در زبان عرفان. قم: فراگفت.
گات، بریس و مکآیورلوپز، دمینیک. (1389). دانشنامهی زیباییشناسی. ترجمهی گروه مترجمین، تهران: مؤسسهی تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری.
موسوی، سیدعبدالجواد. (1385). کتاب طنز 3، تهران: سورهی مهر.
مولوی، جلالالدین محمد. (1379). مثنوی معنوی. به کوشش و اهتمام رینولد نیکلسون، تهران: طلوع.
Berger, A. A. (1995). Blind Men and Elephants. Perspectives on Humor. New Brunswick, NJ & London: Transaction Publishers. _____________. (2016). “Three Holy Men Haircuts: The Semiotic Analysis of a Joke”. Europe's Journal of Psychology, 12 (3), pp.489-497. Berger, A. A. (1997). The Art of Comedy Writing. New Brunswick, NJ & London: Transaction Publishers. Buijzen. M &Valkenburg. P.M. (2009). “Developing a Typology of Humor in Audiovisual Media”. Media Psychology, 6(2), pp.147-167. Conrad, P. (1980). Imagining America. New York: Oxford University Press. Ellestrom, L. (2002). Devin Madness on Interpreting Literature, Music and The Visual Arts Ironically. London: Associated University Press. Freud, S. (1905). Wit/ and/ Its Relation to the Unconscious. New York: Dodd, Mead & Company. Garner, M.C. (2004). The Hidden Souls of Words- Key to Transformation Through the Power of Words. Select Book: New York. Jay, T. (2003). The Psychology of Language. Upper Saddle River: Pearson Education Ltd. Haase, F.A. (2014). “The Concept of ‘Rhetoric’ in a Linguistic Perspective”. Res Rhetorica. (13)1, pp. 27-45. Hill, W.A. (2017). plot wizard flash fiction. MIT: Midwest Journal Press. Latta, R. L. (1999). The Basic Humor Process: A Cognitive- Shift Theory and The Case Against Incongruity. Berlin& New York: Mouton de Gruyter. Lewis, P. (1989). Comic Effects: Interdisciplinary Approaches of Humor in literature. Albany: State University of New York Press. Machovec, F. J. (2012). Humor, Theory, History, Applications. iUnivers: Inc. Palmer, J. (1987). The Logic of the Absurd. On Film and Television Comedy. London: BFI Publishing. Mardiana, B. I & Others (2016). “The Application of Asa Berger Humour Technique by Sabri Yunus from The Dramaturgy Perception in “Karoot Komedi””. Harmonia: Journal of Arts Research and Education, 18 (2), pp.162-171. Raskin, V. (1985). Semantic Mechanisms of Humor. Dordrecht: D. Reidel. Romero, E.J. and Cruthirds. K.W. (2006). “The Use of Humor in the Workplace”. Academy of Management Perspectives. 20 (2), pp.58-69. Shade, R.A. (1996). License to Laugh- Humor in Classroom. USA: Greenwood Publishing Group. Twark, Jill. E (2012). Humor, Satire, and Identity. Walter de Gruyter. Berlin. New York. Weaver, S. (2015). “The Rhetoric of Disparagement Humor: An Analysis of Anti-Semitic Joking Online”. Humor. 28 (2), pp. 327-347. Ziv, A. (1988). National styles of humor. New York: Greenwood Press. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 389 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 240 |